اولین دلیل اینکه چرا افراد حرفهای از تحقیق کردن خوششان نمیآید، این است که بخش عمده از تحقیقاتی که در عرصه بازاریابی انجام میشود، به شکل بسیار ضعیف انجام میگیرد. عمدتاً افراد تازه استخدامشده اصولاً پس از اتمام دوره تحصیل در دانشگاه یا حتی پس از گذراند دوره کوتاهی بهصورت کارآموزی به استخدام یک مجموعه درآمده و پسازاین بلافاصله به سراغ استفاده از گروههای کانونی یا صحبت کردن با مردم برای پر کردن پرسشنامه میروند و درواقع هیچ روششناسی، نظم یا دلیلی مبنی بر چرایی استفاده از آن روشهای خاص توسط آنها وجود ندارد.
بهطورکلی به نظر من استفاده از گروههای کانونی بدترین شیوه و راهکار در تحقیقات بازاریابی است. جمعکردن گروهی از مردم در کنار هم بهمنظور نگاه کردن به مجموعهای از تبلیغات در عمل کاری انجام نمیدهد. چرا؟ چون میزان تعصباتی که در ممکن است در بین افراد موجود در یک اتاق شکل بگیرید، در عمل میتواند هر بازخوردی که یک آزمونکننده یا محقق در حال دریافت کردن آن است را تحت تأثیر قرار داده و از بین ببرد. شما شاهد این موضوع خواهید بود که هر یک از این افراد همواره سعی و تلاش بسیار زیادی برای باهوشتر نشان دادن خودشان یا برتر نشان دادن خودشان نسبت به فرد آزمونکننده از خود بروز میدهند.